سرگذشت

دفترچه خاطرات

سرگذشت

دفترچه خاطرات

دیدی یه روزایی چه حالی داری

روزایی که انقدر تلخ و سخته، که فقط دلت میخواد خدا بغلت کنه. بغلت کنه و هیچی نگه، بدونی که میدونه، بدون هیچ توضیحی، موهاتو نوازش کنه و تو گریه کنی. گریه کنی تا شاید سبک شی. تا شاید جونی بگیری برای ادامه مسیر. که دردهات، گرفتاریهات، ناراحتی هات، شاید حتی موقت، یه التیامی پیدا کنه

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 15 مرداد 1403 ساعت 18:10

https://s8.uupload.ir/filelink/ch1w7UNx0SYh_ab95fbf410/vid_90370706_113621_361_h1a1.mp4

ممنووونم

خانوم ف دوشنبه 15 مرداد 1403 ساعت 14:06 http://khanomef.blogsky.com

خدا هم نیست
پس خودت خودت رو بغل میکنی و دست نوازش میکشی بر شکستگی هات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد