-
زندگی
یکشنبه 12 اسفند 1403 08:40
انسان هیچ وقت واقعا التیام پیدا نمیکند. وقتی هم که خوب می شود، بازهم زخم هایی دارد که باید درمانشان کند. زندگی همین است، بریدگی، خراشیدگی، شکستگی و مرهم
-
هوای اینجا
سهشنبه 13 آذر 1403 12:22
آنجا چطور است؟ هوا خوب است؟ - داخل یا بیرون خانه؟ - هر دو - بیرون آفتابی است. داخل خانه باران میبارد
-
معجزه
یکشنبه 11 آذر 1403 11:53
شاید میخواست مرا به سوی معجزه ای در زندگی هدایت کند. معجزه ای واقعی. زندگی واقعی. همان زندگی که در آن صبح بیدار شویم و شب بخوابیم و با خودمان بگوییم چه روز زیبایی. همان زندگی که در آن دوست داریم بچه هایمان را بزرگ کنیم و از اینکه نمیتوانیم همیشه برایشان گوشت خوب یا عروسک های زیبای بابانوئل بخریم شرمنده نباشیم
-
شانس داشتن
شنبه 10 آذر 1403 11:29
با خود فکر کرد که کارولین حداقل این شانس را دارد که میتواند گریه کند. گریه اغلب انسان را آرام میکند. اما مردها گریه نمیکنند. مرد منطقی است و احساساتش را نشان نمیدهد. یک مرد نمیگذارد حالش بهتر شود.
-
زیبا بودن
جمعه 9 آذر 1403 12:40
مزیت زیبا بودن این است که بار منفی شخصیت را کم میکند. همیشه همینطور است. مردم اشتباهات زنان زیبا را حتی قبل از اینکه آنها دهانشان را باز کنند، میبخشند
-
کمی قبل از...
پنجشنبه 8 آذر 1403 09:32
وقتی مساله بقا مطرح باشد، انسان باید همه آرمان های بزرگی که از کودکی جمع کرده را در گنجه ای کرده، سکوت کند. بگذارد بقیه حرف بزنند و خودش تسلیم شود
-
تنهایی
دوشنبه 19 شهریور 1403 23:32
پدر خیال میکرد آدم فقط وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد
-
انتخاب
یکشنبه 18 شهریور 1403 10:13
آدم چایی را میخورد که به شاشیدنش بیارزد
-
رشت
سهشنبه 13 شهریور 1403 13:10
باز من اومدم رشت، باز عاشق شدم
-
نکن
یکشنبه 11 شهریور 1403 21:52
توی این جامعه، نه رفاقت کن، نه دلسوزی، نه اعتماد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 مرداد 1403 13:46
دیدی یه روزایی چه حالی داری روزایی که انقدر تلخ و سخته، که فقط دلت میخواد خدا بغلت کنه. بغلت کنه و هیچی نگه، بدونی که میدونه، بدون هیچ توضیحی، موهاتو نوازش کنه و تو گریه کنی. گریه کنی تا شاید سبک شی. تا شاید جونی بگیری برای ادامه مسیر. که دردهات، گرفتاریهات، ناراحتی هات، شاید حتی موقت، یه التیامی پیدا کنه
-
ندارد
شنبه 23 تیر 1403 09:07
از در و دیوار می باره برام از بیماری ای که احتمالا همین تب معروفه، تا رباط و دیسک خداحافظی با ورزش، تا آشنای قدیمی از ماجرای انتخابات، تا مشکلات سر کار با بچه ها و مدیریت و پیمانکار و کارفرما، طویله ای به وسعت چند هزارکیلومتر،تا حقوق و مزایا از مشکلات زندگی، همسر، پدر و مادر،... کاش مأمن امنی وجود داشت
-
مناصب رفاقتی
شنبه 9 تیر 1403 14:47
بهش می گم بچه ها کار نمی کنن. میگه کدومشون؟ میگم بحث یکی دوتا نیست، همه عین هم. متأسفانه فرهنگ مسریه. میگه خودت بکن میگم من نمیتونم، نه میخوام نه میتونم. تا حالا کردم اشتباه کردم. (دوست داشتم بگم چه فرقی بین من و اونا هست؟ ادم بده پیش بالایی ها منم. پاداش و آسایشو وقت آزاد و کار شخصی برای اونا. لعنت به من که نگفتم.)...
-
مست عشق
یکشنبه 27 خرداد 1403 06:46
چند شب پیش فیلم رو دیدم. بگذریم از اینکه طبیعتا به خاطر محدودیت زمان، محدودیت های قانونی و سینمایی، خیلی خلاصه شده بود. بگذریم از اینکه خیلی از بازیگرای ترک خوشم نیومده و باز هم نیومد. به عنوان یک بیننده آماتور، بازی شهاب حسینی فوق العاده بود. بازی پارسا پیروزفر هم خوب بود. سبک نویسندگی و پرش های زمانی هم جالب بود و...
-
این هاست که بده
جمعه 25 خرداد 1403 18:27
حدود ۶ یا ۷ سال پیش اولین بار یکی از بشقاب های فست فود سیب ۳۶۰ رو خوردم. دیشب مجددا و برای چندمین بار باز هم همون بشقاب رو سفارش دادم. همچنان جزو خوب هاست. هرچند دیگه نونش برشته نبود، پنیرش کم شده بود، سس قارچ هم نداشت. هرچند از اون موقع قیمتش دقیقا بیست برابر شده، ولی حقوق من با چند سال تجربه بیشتر، تقریبا ۵ برابر...
-
ما هیچ، ما نگاه
دوشنبه 21 خرداد 1403 21:09
اومدم دکتر پوست یه خانومی با لباس رسمی، یه چیزی نزدیک لباس فرم اونجا بود. بسیار ساده، آروم، زیبا. بگذریم یکی از یکی دیگه در مورد کاری که میخواد بکنه پرسید، اونم در جواب یه اسم عجیب غریبی گفت برای جوان سازی پوست. ظاهرا سالی دو الی سه بار کافیه، اما ایشون هربار عصبی میشه میاد. به گفته خودش سالی ده، دوازده بار. هر بار...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 خرداد 1403 16:01
به طرز مایوس کننده ای، آدم بدها دارن برنده میشن
-
حقیقت، واقعیت
پنجشنبه 17 خرداد 1403 07:57
ساعت ۶ صبح راه افتادم. ۴۹ کیلومتر راه اومدم. ماشین رو آوردم سرویس اولیه. دو سه مورد رنگ پریدگی داره، میگن اینجا تعمیرگاهه، مشکل رنگ داری باید بری دفتر شرکت. بعد از کلی پرس و جو و خواهش التماس که بیا ببین نظر بده اصلا از نظر شرکت تایید هست یا نه، راضی شدن بیان. میاد میبینه. با تعجب میگه همینه؟! فکر کردم چقدر خرابه....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 خرداد 1403 13:39
خدایا حواست هست؟ آرزوها تا یه سنی آرزو هستن، از یه جایی به بعد برآورده شدنشون لطف و لذتی نداره. فقط حسرت میشن و زخم
-
دلم میخواست
سهشنبه 15 خرداد 1403 12:30
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 خرداد 1403 21:25
چند وقتی هست شب ها که میخوابم، فکر میکنم شب آخره. جالبیش اینه که ناراحت هم نمیشم. خیلی خسته تر از اونیم که برای این مساله نگران باشم یا تلاشی بکنم
-
رز سفید
دوشنبه 7 خرداد 1403 08:56
من به افراد دیگه حسودی میکنم. انگار اونها به اطرافشون بی توجهن. باید اعتراف کنم اینکه بتونی خودت رو اینجوری از همه چیز کنار بکشی،سعادتیه
-
به آدمش بستگی داره
یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 09:40
این کادر و پرسنل نشون دادن که میشه علی رغم همه سختی ها و نامهربونی ها و سوال و جواب های حین کار، خوش برخورد و خوش اخلاق بود. در کنار همه این صفات اخلاقی میشه در عین سادگی، خوش پوش و خوش هیکل و زیبا هم بود به سرم زده برم پیش مدیر کارگزینی، ازش تشکر بکنم
-
ژلوفن
شنبه 29 اردیبهشت 1403 13:25
نوشته بود برای پسرای بالای ۳۰ سال ناز نکن، اونا حوصله خودشون رو هم ندارن سخن حق
-
همسایه ی دلخوش
جمعه 28 اردیبهشت 1403 22:54
چند ساله تووی این خونه ایم. کلا شاید همسایه های محل دو سه بار مهمونی گرفته باشن. اونم کوچیک و خانوادگی دیشب و امشب، توی دو تا ساختمون مختلف روبرومون، پارتی گرفتن انگار. از اون پارتی های کامل. واسه من جشن گرفتن؟
-
مرد تنهای شب
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 23:11
توی این شرایط میفهمم زندگی تنهایی چقدر سخته، چقدر سرده، چقدر تلخه. وقتی میدونی نه کسی قراره بیاد، نه قراره صدایی باشه، نه گفتگویی صدای در و دیوار توی سکوت خونه و بی انگیزگی حاصل از این شرایط، کشنده تر از اونیه که فکر میکنی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 اردیبهشت 1403 00:35
چرا تموم نمیشه چرا مرگ نمیرسه
-
پارگی
یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 17:29
-
رز سفید،جنگل سیاه
سهشنبه 4 اردیبهشت 1403 10:57
نازی ها خیلی اهل شوخی نبودند. هرکاری که برخلاف میلشان بود، هتک حرمت محسوب میشد و احتمال زندانی شدن یا بدتر از آن را به همراه داشت هیتلر فلسفه بخش های مختلف پرچم را در کتابی که در زمان گذراندن ذوره حبسش نوشته بود توضیح داده بود و فرانکا و تمام کودکان دیگر مجبور بودند در مدرسه مطالعه اش کنند سوسیالیست های ملی هنوز...
-
قحط الرجال
سهشنبه 4 اردیبهشت 1403 07:45
واقعا گاهی از یه دیوونه حرفهایی رو می شنوی، که ده تا حکیم هم بهت نمیگن میگم چرا کاری نمیکنن؟ با همون حالت بیخیالی و پای روی میز و درحال خوردن میگه دکتر جان، هیچ آدم علیه السلامی پیدا نمیشه، همه دنبال نذوراتن پ. ن. احمدرضا