گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…گــه با دو صد مقدمه ناجور میشود…گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشودگــاهـی تمام این آبی آسمان مایــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود…