،، ... و بی جهت به همه مسائل به شکل جدی فکر میکردم. جایی خوانده بودم که جدی فکر کردن مثل کار در معدن سخت است و آدم هایی که به هر دلیلی جدی فکر میکنند باید هر از گاهی با چیزهای سطحی تفریح کنند،،
من هروقت زیادی جدی فکر می کنم یا اصولا کار فکری می کنم، بعدش مغزم با بدنم به تناقض میرسه. مغزم به شدت خسته ست ولی بدنم نه. دقیقا 3-4 روز طول می کشه هماهنگ شن بتونم بخوابم. تعطیل یعنی.
منظور هر فکریه، فکر کاری یا غیر کاری. خب اگه می تونی خودش موهبته. نکن این کارو
من هروقت زیادی جدی فکر می کنم یا اصولا کار فکری می کنم، بعدش مغزم با بدنم به تناقض میرسه. مغزم به شدت خسته ست ولی بدنم نه. دقیقا 3-4 روز طول می کشه هماهنگ شن بتونم بخوابم. تعطیل یعنی.
منظور هر فکریه، فکر کاری یا غیر کاری. خب اگه می تونی خودش موهبته. نکن این کارو
جدی فکر کردن فایده ای هم داره؟
اگه داره منم جدی فکر کنم
نه. ضرر هم داره. اعصاب خوردی و خستگی و ...
اگه میتونی جدی فکر نکنی، نکن
امان از جدی فکر کردن! به نظرم خیلی وقتام بی حاصله.حالا به خودتون تفریح با چیزای سطحی جایزه دادین؟
تقریبا نه. راستش بلد نیستم. شایدم معتادم به جدی فکر کردن
گاهی جدی فکر کردن مغز ادمو میجوه!
بله. گاهی واقعا باید استراحت کرد