سرگذشت

دفترچه خاطرات

سرگذشت

دفترچه خاطرات

ندارد

از در و دیوار می باره برام

از بیماری ای که احتمالا همین تب معروفه، تا رباط و دیسک خداحافظی با ورزش، تا آشنای قدیمی

از ماجرای انتخابات، تا مشکلات سر کار با بچه ها و مدیریت و پیمانکار و کارفرما، طویله ای به وسعت چند هزارکیلومتر،تا حقوق و مزایا

از مشکلات زندگی،  همسر، پدر و مادر،...

کاش مأمن امنی وجود داشت


نظرات 3 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 3 مرداد 1403 ساعت 09:07

سلام امیدوارم حال و احوال تون هم اکنون و زین پس- خوب و خوش و سلامت باشه-همچنین اوضاع و احوالی که تصویر کردین
من هم با ماهش و قاطعیت شما موافق امپناه و توکل به خود ارحم الراحمینش

ممنون از شما
بله فقط توکل از ما برمیاد

ماهش شنبه 23 تیر 1403 ساعت 09:21 http://badeyedel.blogsky.com

تنها مامن امن خداست هیچ وقت تنهات نمیزاره باهاش درد و دل کنید

قطعا همینطوره

ماهش شنبه 23 تیر 1403 ساعت 09:20 http://badeyedel.blogsky.com

شما هم درگیرید؟! اکثرا همه همینن
غصه نخورید

بله
سعی می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد